فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cut In

ˈkətɪn kʌtɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    شروع به کار کردن
  • phrasal verb
    (بدون رعایت حق تقدم) در مسیر اتومبیل دیگر وارد شدن
  • phrasal verb
    منقطع کردن، مزاحم کار کسی شدن، توی حرف کسی دویدن
  • phrasal verb
    سهیم کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cut in

  1. verb interrupt
    Synonyms: break in, butt in, chisel in, horn in, interfere, interpose, intervene, intrude, move in, obtrude
    Antonyms: allow

ارجاع به لغت cut in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cut in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cut in

لغات نزدیک cut in

پیشنهاد بهبود معانی